سفارش تبلیغ
صبا ویژن


داستان های زندگی

امروز جمعه بود و ما تصمیم گرفتیم که بریم بالا (خونه مامان شوشو) آخه ما با هم زندگی می کنیم .
ای بد نبود تا عصر اونجا بودیم بعد هم اومدیم خونه و من وشوشو  رفتیم خیابون گردی
فعلا بر سر اینکه آخر این هفته که تعطیله کجا می خوان برن صحبته و من مطمئنم که آخرش به هیچ جایی نمی رسن و ما هم تو خونه می مونیم و به یه پارک رفتن سر و ته قضیه رو هم می یاریم البته   باز هم تا آخر هفته باید منتظر بود
فردا می خوام برم آز بدم واسه چکاب هایی که واسه نی نی دار شدن لازمه خدا کنه که مشکل خاصی  وجود نداشته باشه و بتونیم اونجوری که برنامه ریزی کردیم پیش بریم (پس تا بعد)


نوشته شده در جمعه 89/4/11ساعت 10:35 عصر توسط زن رویایی نظرات () |


Design By : Night Skin